"دیپاک چوپرا" در 22 اکتبر سال ۱۹۴۶ در "دهلی نو" به دنیا آمد. پدرش، "کریشان چوپرا"، پزشک کارآزمودهي قلب است. چوپرا پس از پایان دورهي پزشکی به همراه همسرش "ریتا" به آمریکا رفت و در يک بیمارستان آغاز به کار کرد.
سپس در سال ۱۹۸۱، به "دهلی نو" بازگشت و با دکتر "تریگونا" دیدار کرد. چوپرا میگوید تنها کافی بود دکتر "تریگونا"، نبض شخص را بگیرد تا از تاریخچه بیماریهای او در گذشته، حال و آینده آگاه شود. او مهارتی بس شگرف در "آیورودا" (پزشكي کهن هند) داشت. تریگونا از دوستان چوپرا شنید که او پزشکی آگاه و زبردست در آمریکاست و پس از گرفتن نبضش، چنین تشخیص داد که چوپرا انديشههاي غیرضروری بسیاری در سر دارد. بنابراین، به وی پیشنهاد کرد که "مدیتیشن" کند، زمانهاي بیشتری را با خانوادهاش سپری کند و غذایش را آرامتر بخورد.
چوپرا پشت سر هم قهوه میخورد و روزی یک پاکت سیگار میکشید. سرانجام تمرینات "تی. ام" را در پیش گرفت و دریافت که با مدیتیشن میتوان به آرامش ژرفي دست یافت. وي همچنین با گذشت دو هفته توانست سیگار و مشروب را کنار بگذارد.
چوپرا در سال ۱۹۸۵، با "ماهاریشی ماهش پوکی"، بنیادگذار و رهبر "تی.ام" در "واشنگتن دی سی" ديدار كرد.
چوپرا یک کلینیک پزشکی "آیورودايی" را با کمک "ماهاریشی" راه اندازی کرد و خود، ریاست آن را پذيرفت. او تا سال ۱۹۸۷، از فروش فرآوردههای بینالمللی ماهاریشی در حوزهي آیورودا، دارايي هنگفتی کسب کرد. پس از آن، به کار نوشتن پرداخت. وي در سال ۱۹۸۹، کتاب "شفای کوآنتومی: کاوشی در مرزهای پزشکی ذهن- بدن" را نوشت. وی در این کتاب روشن کرد که یک بیمار از راه پرداختن مدام به مدیتیشن و در پیش گرفتن تغذیهای مناسب میتواند بر بیماريهای گوناگون چيره شود و سبب ديركرد فرآیند پیری گردد. آنگاه در سال ۱۹۹۱ کتابی را با نام "زندگی بدون قید و شرط: کشف توان رسیدن به آرزوها" به نگارش درآورد.
چوپرا در سال ۱۹۹۳ به همراه همسر و فرزندانش، رهسپار "کالیفرنیا" شد و در آنجا مسكن گزید.
چندی پس از آن، مرکز بهزیستی چوپرا را در زميني بزرگ و با امکانات بسیار عالی در مرکز شهر گشود. او همچنین دارای یک شبکهي تلویزیونی کابلی است که آن را "کانال جهانی شفا" نام نهاده است.
چند کتاب از چوپرا :
1- شفای کوانتومی
2- هفت قانون معنوی كاميابي
3- بازگشت مرلین
4- روشهای افسونگری
5- جادهي عشق
6- جاودانگی روزمره
اين فيلسوف و پزشک هندیتبار که پشتوانهي کارهای پژوهشیاش در زمينهي ارتباط جسم با روح و روان و همچنين آشتی دادن و پل زدن بين آگاهی خردمندانهي غربی با خرد و انديشهي شرقی، به بيش از چهل کتاب و صدها نوشتار و بيشمار سخنرانی و برنامههای راديو - تلويزيونی میرسد و به همان سان، يک مولانا شناس بنام نيز هست، به تازگي، کتابی به نام "سازش، تنها راه است"، منتشر کرده است. چوپرا که دوستداران و جانبداران بسياری در امريکا دارد، در اين آخرين کار خود از دنيايي سخن ميگويد که شهروندانش، سازش را برترين خواستهي خويش میدانند و برای رقبای خود نيز ارزش و بزرگداشت بسيار دارند.
چوپرا دربارهي پافشاري خود بر سازش جهانی، میگويد :
«اگر ما به در هم آميختن سنتهاي کهن خود با گنجايشهای تازهي خويش ادامه دهيم، به پيشواز نابودی خويشتن و جهان رفتهايم. مسالهي بشر امروز اين نيست که آيا بر تروريسم، پيروز خواهد شد يا نه، بلکه اين است كه آيا با ادامهي روند موجود، انسان امروز ميتواند به زندگاني خود ادامه دهد يا نه.»
چوپرا همواره اين باور خود را گسترش ميدهد که انسانها بايد رها از داوریهای خوب و بد ديگران، آزادانه به دنبال هدف خويش بروند. وي از اينکه گاه او را به شوخی، راهنماي هنرپيشگان هاليوودی میخوانند، تنها لبخند میزند و همين لبخند بر لبان اوست، هنگامي كه او را پيرو دالايي لاما و بودا و عيسی ميخوانند. او ميگويد :
«من يک انسان عادی هستم که از آنچه به انديشهام ميرسد، با آهنگ بلند سخن ميگويم!»
:: موضوعات مرتبط:
زندگی نامه ديپاك چوپرا ,
,